پست 25 مصادف شد با 25 آبان و اون قضایا.

1.یجاش درمورد یکی از هنرجوهای آموزشگاه  نوشته بودم.دختری که خیلی سوالا از من و دوستم کرد و خودش خیلی تودار و ساکت بود.از قضاچادری بود و همه توی آموزشگاه میشناختنش.

منم همچنان از آقای میم دلخور بودم.حتی بهش پیامم نمیدادم (و نمیدم-سلامش هم زوری میکنم)  تا اینکه یه روز داشتم میرفتم دانشگاه،عصرش هم 3 میخواستم برم آموزشگاه که بهش بگم آره آقای فلانی من شما رو بعنوان استادی! خیلی دوست داشتم اما شما چه کردی؟

من عاشق نویسندگی بودم اما شما چه کردی؟همش آیه ی یاس خوندی و ناامیدم کردی.فک کردی دنبال پولم.بهت گفتم من توی کارم اذیتم،از دستت برمیومد اما کاری نکردی.

من همه حرفام باهات صادقانه بود اما تو فقط بچه های بازیگریت رو میبینی.

توی همین فکرها بودم که گوشیم زنگ خورد.

-:بله؟

+:سلام.خانم سین؟

_:خودم هستم.درخدمتم

+:از طرف آقای میم تماس میگیرم

_:(جدی) بفرمایید

+:دنبال کسی میگشتم و. شماره شما رو داد.ساعت 3تشریف بیارید آموزشگاه

_:باشه.

 

من موندم توش که چرا بعضی قضیه ها به مو میرسه،اما پاره نمیشه.شاید قسمت نباشه من هرطور با میم حرف بزنم.توی همین فکرها بودم که رفتم دانشگاه.

ساعت 2با دوستم رفتیم آموزشگاه.گفتم با خانم فلانی کار دارم.گفتن برو پلاتو آینه.

عاقا ما رفتیم (من تنها) دیدم همون دختر اون شب هست!

نگو خانم کارگردان بوده و این همه مسخره بازی جلوش درآوردم!

حالا الهی صدهزار مرتبه شکر توی تیم کارگردانیش هستم و تجربه ی خوبیه!

حداقل خودشو و وجدانش رو اون شب نشون داد.(مثل اقای میم "ادعا" نداشت،ثابت کرد"

امشبم اسنک مهمونمون کرد(:

خلاصه که خیلی گوگولیه(:

 

2.نشانه ها

نمیدونم آیا همه چیز رو میتونیم نشونه بگیریم یا نه؟

امروز "دکمه" مرد. درحالی که یک روز مونده تا جداییمون 2ماهه بشه!

"شاید ایمان بیاورم."

 

3.کلاس نویسندگی جدید ثبت نام کردم.گویا استاد تهران شریف داره و سرپروژه ست.خیلی دلم میخواد کلاساش زود شروع بشه.مشاورم گفته بود استادت رو عوض کن(:

اسم مجموعه ی جدید بماند.

دیروز با گروه اونجا پلاتو گرفته بودیم.محیط هنری.همه شون تیپ های عجیب و همه از دم سیگاری.

منم نفس تنگی دارم.

این آلودگی هوا هم ول کن نیست!

 

4.امروز یا کلا" این چند وقته دلم میخواد یکی عمیقا" دوستم داشته باشه و دوستش داشته باشم.):

چقدر جای عشق در زندگیم خالیست.

خیلی ,آموزشگاه ,خانم ,آقای ,دوستم ,فکرها بودم ,همین فکرها منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اشپزی امیرعلی سرشار my note شرکت بازرگانی بارمان .:.ساعت 25.:. خرید تی شرت لباس بلوز هاوایی دخترانه زنانه مردانه 2019 ..... و دیگــــــــــر هیــــــــچ